علی خامنهای در روز ۲۴ تیر ماه سال ۱۳۱۸ (برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ و ۱۶ ژوئیه ۱۹۳۹) در شهر مشهد در ایران به دنیا آمد. پدرش سید جواد حسینی خامنهای از مجتهدان مشهد به شمار میرفت و جدش سید حسین خامنهای از روحانیون آذربایجانی مقیم نجف بود.
او از دوران کودکی در خانوادهای فقیر پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتبخانه و پس از مدتی به یک مدرسه ابتدائی اسلامی به نام دارالتعلیم دیانتی رفت و تحصیلش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد. در دوره دبیرستان، خواندن جامع المقدمات و صرف و نحو را آغاز کرد. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه مشهد شد و نزد پدر و دیگر استادان وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
وی کتب ادبی از قبیل جامع المقدمات، سیوطی، مغنی را نزد مدرّسان مدرسه سلیمان خان و نوّاب خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت میکرد. کتاب معالم را نیز در همان دوره خواند. سپس شرایع الاسلام و شرح لمعه را مشترکا نزد پدرش و آقا میرزا مدرس یزدی، رسائل و مکاسب را در حضور شیخ هاشم قزوینی، و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. وی در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزواری را ابتدا از جواد آقا تهرانی و بعدها نزد شیخ رضا ایسی خواند.
در سال ۱۳۳۶ به قصد زیارت عازم نجف شد. در مدت اقامت کوتاه خود از دروس سید محسن حکیم، ابوالقاسم خویی و محمد شاهرودی بهره برد و با مشاهدهٔ وضعیت تحقیق و تدریس در نجف تصمیم به تحصیل در آن شهر گرفت. اما به دلیل مخالفت پدر پس از هفت ماه به ایران بازگشت.
پس از آن از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شد و در درس سید حسین بروجردی، مرتضی حائری یزدی و محمدحسین طباطبایی حاضر شد و در درس فقه و اصول سید روحالله خمینی شرکت جست. در سال ۱۳۴۳ یک چشم پدر وی بر اثر بیماری آب مروارید نابینا شد.پس از آن علیرغم علاقهاش به تحصیل در قم، برای مراقبت از پدر به مشهد بازگشت.
سیدعلی خامنهای خود را «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی و انقلابی سید روحالله خمینی» میداند اما به گفتهٔ خودش نخستین جرقّههای سیاسی و مبارزاتی و دشمنی با نظام پهلوی را سید مجتبی نوّاب صفوی در ذهن او به وجود آوردهاست:
« | همان وقت جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد. | » |
در سال ۱۳۳۱ هنگامیکه نوّاب صفوی با عدّهای از فدائیان اسلام به مشهد رفته بود و در مدرسه سلیمان خان، سخنرانی پر هیجانی را در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، و مخالفت با شاه و انگلیس و ادعای دروغگو بودن آنان نسبت به ملـّت ایران، ایراد کرد. سید علی خامنهای یکی از طـّلاب جوان همان مدرسه بودهاست.
سید علی خامنهای در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ (۹ محرم) دستگیر و یک شب بازداشت شد و فردای آن روز به شرط اینکه منبر نرود و تحت نظر باشد آزاد شد. با پیش آمدن حادثه خونین ۱۵ خرداد، باز هم او را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامی دادند و ده روز در آنجا زندانی شد.
در بهمن ۱۳۴۲ (رمضان ۱۳۸۳) خامنهای با عدهای از دوستانش به مقصد کرمان حرکت کرد. پس از دو سه روز توقف در کرمان و سخنرانی و منبر و دیدار با علما و طلاب آن شهر، عازم زاهدان شد. به دلیل سخنرانیهای به ویژه درایام ششم بهمن، سالگرد انتخابات و رفراندوم شاه، در روز ۱۵ رمضان که مصادف با تولد حسن بن علی بود، ساواک شبانه او را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. وی حدود دو ماه به صورت انفرادی در زندان قزلقلعه زندانی شد.[۸]
به دلیل کلاسهای تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی ایشان در مشهد و تهران مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. بدین خاطر در سال ۱۳۴۵ در تهران مخفیانه زندگی میکرد، و یک سال بعد در ۱۳۴۶ دستگیر و محبوس شد. وی بار دیگر توسط ساواک در سال ۱۳۴۹ نیز دستگیر و زندانی گشت.
وی درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مینویسد:
« | از سال ۴۸ زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیت و شدت عمل دستگاههای جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمیتواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال ۵۰ مجدداً و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان میداد که دستگاه از پیوستن جریانهای مبارزه مسلحانه به کانونهای تفکر اسلامی به شدت بیمناک است و نمیتواند بپذیرد که فعالیتهای فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریانها بیگانه و به کنار است. پس از آزادی، دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی ایدئولوژی و... گسترش بیشتری پیدا کرد. | » |
در بین سالهای ۱۳۵۰-۱۳۵۳ درسهای تفسیر و ایدئولوژی علی خامنهای در سه مسجد کرامت، امام حسن (ع) و میرزا جعفر در مشهد تشکیل میشد. این فعالیتها موجب شد که در دی ماه ۱۳۵۳ ساواک به خانهاش در مشهد هجوم برده، او را دستگیر و بسیاری از یادداشتها و نوشتههایش را ضبط کند. این ششمین و سختترین بازداشت بود و تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری بود. در این مدت او در سلول انفرادی نگه داشته شد.
سختیهایی که در این بازداشت تحمل کرد، به تعبیر خودش «فقط برای آنان که آن شرایط را دیدهاند، قابل فهم است». پس از آزادی از زندان، به مشهد برگشت و باز هم همان برنامه ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهای سابق را به او ندادند.
در اواخر سال ۱۳۵۶، نیروهای امنیتی دولت پهلوی وی را دستگیر و برای مدت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال ۱۳۵۷ با اوجگیری مبارزات انقلاب ایران، از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد بازگشت.
درآستانهٔ پیروزی انقلاب اسلامی، پیش از بازگشت سید روحالله خمینی از پاریس به تهران، و از سوی وی به عضویت در «شورای انقلاب» با شرکت افرادی همچون مطهری، بهشتی، هاشمی رفسنجانی منصوب شد. پیام خمینی توسط مطهری به وی ابلاغ گردید و با دریافت پیام سید روحالله خمینی، از مشهد به تهران آمد.
علی خامنهای در جبهه، در دوران جنگ
پس از ترور توسط مجاهدین
فهرست زیر خلاصهای از فعالیتهای علی خامنهای پس از پیروزی انقلاب تا درگذشت روحالله خمینی است.
ر. | وزیر | وزارتخانه | ر. | وزیر | وزارتخانه |
۱ | باهنر | آموزشوپرورش | ۱۲ | ؟ | راه |
۲ | ؟ | پست | ۱۳ | تشکیل نشده بود | رفاه |
۳ | تشکیل نشده بود | اطلاعات | ۱۴ | ؟ | صنایع |
۴ | ؟ | دارایی | ۱۵ | حسن حبیبی | فرهنگ |
۵ | بنیصدر،قطبزاده | امورخارجه | ۱۶ | میناچی | ارشاد |
۶ | ؟ | بازرگانی | ۱۷ | ؟ | کار |
۷ | ؟ | بهداشت | ۱۸ | رفسنجانی | کشور |
۸ | ؟ | معادن | ۱۹ | ؟ | مسکن |
۹ | عباس شیبانی | کشاورزی | ۲۰ | معینفر | نفت |
۱۰ | مهدوی کنی | دادگستری | ۲۱ | ؟ | نیرو |
۱۱ | خامنهای | دفاع و سپاه | ۲۲ | ؟ | جهاد |
پس از درگذشت سید روحالله موسوی خمینی، مجلس خبرگان رهبری در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، سید علی خامنهای را که در آن زمان ریاست جمهوری ایران را بعهده داشت، به سمت «رهبر جمهوری اسلامی ایران» منصوب کرد.در ابتدا شورای رهبری سه نفره مرکب از علی مشکینی، موسوی اردبیلی و خامنه ای برای جانشینی خمینی پیشنهاد شد که نتوانست آرای کافی را بدست بیاورد. پس از آن خامنه ای و گلپایگانی به عنوان کاندید رهبری در مجلس خبرگان به اجماع گذاشته شدند که خامنه ای با بدست آوردن دو سوم آرا به عنوان رهبر جمهوری اسلامی برگزیده شد.
علی خامنهای، رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران، معتقد است که «اختیارات ولی فقیه در صورت تعارض با اراده و اختیار مردم، بر اختیارات و تصمیمات مردم، مقدم و حاکم است».[۱۳]
در دوران حیات وی در رهبری سیاسی کشور ایران اتهاماتی به وی وارد شده است که برخی از آنها عبارتند از:
در ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ دادگاهی در آلمان که به پرونده ترور میکونوس رسیدگی میکرد در طی حکمی کمیته امور ویژه جمهوری اسلامی را که علی خامنهای یکی از اعضای آن بود، متهم به دادن دستور این ترور کرد.پس از این حکم آلمان و ایران سفرای خود در دوکشور را فرا خواندند و آلمان چهار دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج کرد ، تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز سفرای خود را از ایران فراخواندند و روابط طرف دچار بحرانی شد که تا سه ماه بعد و پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ادامه داشت.
عبدالقاسم مصباحی یکی از افراد بلندپایه وزارت اطلاعات ایران که درسال ۱۹۹۶ به آلمان گریخت در مصاحبهای با بازپرس دادگاه آمیا، که برای رسیدگی به پرونده بمب گذاری آمیا برگزار شده بود، خامنهای را متهم کرد که عامل اصلی این ترور بوده و ۲۰۰ میلیون دلار ازحساب مشترک خود با احمد خمینی در بانک سوئیس را صرف این کار کردهاست .ولی دادگاه آرژانتین هیچ حکمی درباره خامنهای صادر نکردو نیز مقامات ایرانی مدعی هستند که تاکنون هیچ مدرکی علیه دخالت جمهوری اسلامی ایران در این خصوص ارائه نشده و سیستم قضایی آرژانتین را فاسد و موضوع را توطئهای سیاسی تلقی میکنند.
سید علی خامنهای متأهل و دارای ۶ فرزند است. همسر وی «خجسته» نام دارد. نام دخترانش بشری و هدی، و نام پسرانش مجتبی، مصطفی، مسعود و میثم است.
یکی از دختران وی همسر فرزند محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است.پسرش مجتبی خامنهای با دختر غلامعلی حداد عادل ازدواج کردهاست. مصطفی دیگر فرزند وی با دختر آیتالله خوشوقت ازدواج کردهاست. مسعود نیز با فرزند آیتالله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کردهاست.
برادر وی سید هادی خامنهای نیز روحانی و فعال سیاسی عضو مجمع روحانیون مبارز است که در سال ۱۳۷۲ روزنامه جهان اسلام، و سال ۱۳۷۹ روزنامه حیات نو را منتشر کرد. که این روزنامه به دستور دادگاه ویژه روحانیت توقیف شد.
خواهر وی «بدری حسینی خامنهای» همسر شیخ علی تهرانی بود. علی تهرانی روحانی فعال در دوران انقلاب بود که به مجاهدین خلق گرایید و به عراق پناهنده گشت. او در سال ۱۳۷۴ به همراه خانوادهاش به ایران بازگشت. همسر او «بدری حسینی خامنهای»، در ایران درگذشت.
|
تاکنون مقالاتی درباره سید علی خامنهای از سوی سازمانهای بین المللی منتشر شدهاست، از جمله :
مهدی کروبی پس از انتخابات ریاست جمهوری دور نهم در نامه ای به علی خامنه ای اعتراض خود را به تقلب در انتخابات و نقش مجتبی خامنه ای فرزند علی خامنه ای در تقلب در انتخابات نوشت.در قسمت هایی از این نامه در اعتراض به نقش مجتبی خامنه ای در تقلب در انتخابات آمده است:
« | بهرغم شفافیت مواضع جنابعالی، اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد که پس از به تواتر رسیدن این اخبار نگران شدم که مبادا این موضوع مرتبط با دیدگاه حضرتعالی باشد اما تجربیات سابق و شناختی که از شما داشتم مرا مطمئن کرد که این موضوع، نظر شخصی ایشان است.پس از آن هم شنیدم که یکی از بزرگان به جنابعالی گفتهاند که «آقازاده حضرتعالی از فلان شخص حمایت میکند» و شما فرمودهاید «ایشان آقا است نه آقازاده» و به هر حال مشخص شد که آن حمایتها نظر شخصی آقا مجتبی بودهاست.در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر سرازیر شد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. | » |
هاشمی رفسنجانی پس از اتهامات و اظهارات جنجالی محمود احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی میان میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد در رابطه با هاشمی رفسنجانی اقدام به نوشتن نامه ای خطاب به علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران کرد.[۱] در قسمت هایی از این نامه آمده است:در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقای احمدینژاد گفتم که در اظهارات او خلافگوییهای فراوانی وجود داشته و ادعای کذب تماس تلفنی من با یکی از سران عرب و ادعای کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق نوری و فرزندان من و بدتر از همه زیرسئوال بردن اقدامات امام راحل را یادآوری و پیشنهاد کردم با صراحت اتهامهای نادرست را پس بگیرد که نیازی به اقدامات قانونی افراد و خانوادههایی که ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزاگویی قرار گرفتهاند، نباشد.
در پی انتخابات ریاست جمهوری دهم که با اعتراض همه رقبای محمود احمدی نژاد و هوادارانشان همراه بود، وی یک روز پس از اعلام نتایج به رییس جمهور منتخب تبریک گفت.در انتخاب های پیشین هم وی همین رویه را داشته در صورتی که بعضی این تبریک را تایید قبل از تایید شورای نگهبان دانستهاند.
میر حسین موسوی در روز انتخابات دهم با نوشتن نامه ای اعتراضی به علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران اعتراض خود را نسبت به تخلفات انجام شده در انتخابات نشان داد. در قسمت هایی از این نامه آمده است: شواهدی از مداخله تعدادی از فرماندهان و مسئولان سپاه و بسیج در انتخابات واصل گردیده است و به نظر میرسد این عمل در صورت صحت خبر علاوه بر نقض قوانین، شکاف بین فرماندهان و مسئولان رسمی و بدنه سالم و صادق نیروهای بسیج و سپاه را دامن میزند. از آنجا که دامنه اقدامات غیرقانونی فوق مشخص نیست و بخشی از اعضای شعب اخذ رای و ناظران از حامیان نامزد خاص آنان انتخاب شده اند احتمال تصرف در آراء مردم اذهان را میآزارد
در نامهای که ۲۴ مرداد جمعی از علما روحانیون میانه رو مشهد، قم و اصفهان خطاب به اعضای مجلس خبرگان ارسال شدهاست آنان خواستار برکناری رهبر شده بودند.امضا کنندگان نامه گفتهاند که بر اساس اصل تقیه نامشان را مخفی کردهاند اما یک روحانی بلند پایه و یک نماینده سابق مجلس در گفتگو با نیویورک تایمز صحت نامه را تایید و تعداد امضا کنندگان نامه را دهها تن اعلام کردند.
در این نامه به جملهای آیت الله خمینی اشاره شدهاست که به گفته وی رهبر در صورت از دست دادن عدالت وی خود بخود از ولایت فقیه خلع است. در بخشهای دیگر نامه به مسایلی همچون «منع خشونت آمیز حق برگزاری اجتماعات» ، «اجازه خشونت و کشتار مردم توسط آقای خامنهای » ، «تهدید به خشونت و مقابله» ،«قانون ستیزی رهبر در انتخابات ، ریشه اصلی درگیریها و خونریزیها» ، «قانون ستیزی رهبر» ،«شکستن حریم خصوصی مردم» و اعتراف گیری اجباری از جمله دلایل لزوم برکناری وی قید شدهاست.
آیت الله سیدعلیمحمد دستغیب از اعضای مجلس خبرگان رهبری خواستار تشکیل جلسه این مجلس شد.
هادی غفاری از روحانیون فعال در سالهای انقلاب و رییس موسسهی الهادی است در سخنانی به انتقاد از عملکرد خامنهای پرداخت و گفته که وی آبروی روحانیت را برده است
علی خامنهای پس از حوادث ۱۶ آذر در میان جمعی از طلاب و حوزویان وعده نابودی مخالفانش را داد و از سران مخالفانش درخواست نمود متنبه شوند و آنان را برادران سابق خود خطاب نمود.علی خامنهای با اشاره به مواردی از «فاصله گرفتن» یاران روح الله خمینی از «انقلاب» و طرد آنها در گذشته، گفت که او تمایلی به دفع مخالفان ندارد، اما از نظر او گویا خود آنها اصرار دارند که از نظام فاصله بگیرند.[۵] در قسمتهایی از این سخنرانی آمدهاست: وقتی میبینند همهٔ آدمهای فاسد، سلطنتطلب، از اینها حمایت میکند، تودهای از اینها حمایت میکند، رقاص و مطرب فراری از کشور از اینها حمایت میکند، باید متنبه بشوند، باید چشمشان باز بشود، باید بفهمند؛خب بکشید کنار! انتخابات تمام شد، یک انتخاباتی بود، قانونی هم بود، درست هم بود.
محسن مخملباف به دلیل کشتار مردم ایران در عاشورای ۱۳۸۸ در نامهای سرگشاده خامنهای را با یزید مقایسه کرد و مطلبی با عنوان «رازهای زندگی خامنهای» به عنوان گزارش از کارمندان بیت رهبری و وزارت اطلاعات که به خارج از کشور گریختهاند منتشر کرد.
عبدالکریم سروش نیز پیش از آن در نامهای سرگشاده خطاب به علی خامنهای به انتقاد از او پرداخت.